loading...
(¯`·.¸¸.·عــاشـــ♥♥♥ــــقــانـــه ·.¸¸.·´¯)
سارا بازدید : 282 شنبه 10 تیر 1391 نظرات (2)

 

 

 

ماکسانی که به فکرمان هستند را به گریه می اندازیم. ما گریه می کنیم برای کسانی که به فکرمان نیستند. و ما به فکر کسانی هستیم که هیچوقت برایمان گریه نمی کنند. این حقیقت زندگی است .
عجیب است ولی حقیقت دارد. اگر این را بفهمی، هیچوقت برای تغییر دیر نیست.
مرا بسپار به یادت به وقت بارش باران گر نگاهت به ان بالاست و در حال دعا هستی خدا ان جاست دعایم کن که من تنهاترین تنها نمانم
قصه ها را گفته ایم چیزی نمانده برای گفتن
کاش میشد اسرار دل را نگه داشت و نگفت، تا که روزی معشوق از دست نرود
میدانی که خاصیت عشق این است زمانی که دانستی و دانست این راز را، هر دو گریزان میشوید
نمیدانم چه رازیست
فراموش نکن
شاید سالها بعد در گذر جاده ها
بی تفاوت از کنار هم بگذریم
و
بگوییم:
آن غریبه چقدر شبیه خاطراتم بود
بذار خیال کنم تو دلتنگیات
غروب که می شه یاد من می افتی
بیا با پاک ترین سلام عشق
آشتی کنیم
بیا با بنفشه های لب جوی
آشتی کنیم
بیا ازحسرت و غم دیگه باهم
حرف نزنیم
بیا برخنده ی این صبح بهار
خنده کنیم
تو مالک تمام احساسم هستی
تمام عشقم
تمام احساس ناب دست نخورده ام
که حاضر نیستم،
حتی ذره ای از آن را
با هیچکس تقسیم کنم
با هیچکس
جز تو .
نه ،
احساسم را با تو تقسیم نمیکنم بلکه
آن را به تو تقدیم میکنم
تمام احساسم را
تمام عشقم را 
من برای سالها مینویسم...سالها بعد كه چشمانت عاشق میشوند...
افسوس كه قصه ی مادر بزرگ راست بود...همیشه یكی بود یكی نبود.


 
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط A-h در تاریخ 1348/10/11 و 16:44 دقیقه ارسال شده است

Bebakhshid man hamishe sehar O sara ro ba ham eshtebah migiram.behar hal man niatam U bode va hast.ok?

این نظر توسط مهدی در تاریخ 1348/10/11 و 22:29 دقیقه ارسال شده است

ی گفت با غرور
این چشمها که ریخته در چشم های تو
گردنگاه را
این چشمها که سوخته در این شکیب تلخ
رنج سیاه را
این چشمها که روزنه آفتاب را
بگشوده در برابر شام سیاه تو
خون ثواب را
کرده روانه در رگ روح تباه تو
این چشمها که رنگ نهاده به قعر رنگ
این چشمها که شور نشانده به ژرف شوق
این چشمها که نغمه نهاده بنای چنگ
از برگ های سبز که در آبها دوند
از قطره های آب که از صخره ها چکند
از بوسه ها که در ته لب ها فرو روند
از رنگ
از سرود
از بود از نبود
از هر چه بود و هست
از هر چه هست و نیست
زیباترند ، نیست ؟
من در جواب او
بستم به پای خسته ی لب ، دست خنده را
برداشتم نگاه ز چشم پر آتشش
گفتم
دریغ و درد
کو داوری که شعله زند بر طلسم سرد
کوبم به روی بی بی چشم سیاه تو
تک خال شعر مرا
گویم ‚ کدام یک ؟
این چشمهای تو
این شعرهای من


کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
★_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_★ تـَـلخ تریـטּ خُـבاحافظے ِعُمرم ! خـבاحافظـ ـ ــ . . . تَـنہا خواسته ام ایـטּ بوב ڪہ نگاهَـم ڪنـב و او هـم بگویَـב خـבاحافظـ ـ ــ . . . اَمّـ ـ ـــا انگــــــــــار בیگر ارزشــ ِ یڪ خـבاحافظـے را هَـم نـבاشتـم. . .
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    دخملی یاپسمل
    آمار سایت
  • کل مطالب : 14
  • کل نظرات : 95
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 4
  • باردید دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 51
  • بازدید ماه : 131
  • بازدید سال : 1,021
  • بازدید کلی : 9,451
  • کدهای اختصاصی
    بزرگترین سایت جاوا اسکریپت ایران




    آيکـُن هاي ِ دختره

    Dirty Dancer

    کد آهنگ میخوای؟


    آمار وبلاگ:

    بازدید امروز : 4
    بازدید دیروز : 3
    بازدید هفته : 51
    بازدید ماه : 131
    بازدید کل : 9451
    تعداد مطالب : 14
    تعداد نظرات : 95
    تعداد آنلاین : 1